منابع طبیعی

منابع طبیعی بستر حیات است، در حفظ آن بکوشیم

بروز پدیده گرد و غبار نشانه ناهماهنگی میان نهادهای مختلف است

تهران- ایرنا- رییس بخش تحقیقات بیابان موسسه تحقیقات جنگل ها و مراتع گفت: پدیده گرد و غبار كه امروز به بحران تبدیل و گریبانگیر بیشتر استان های كشور شده است، نتیجه ناهماهنگی میان نهادهای مختلف و مرتبط است.

محمد خسروشاهی روز پنجشنبه در گفت و گو با خبرنگار علمی ایرنا افزود: تمام عوامل طبیعی مانند آب، خاك، هوا و پوشش گیاهی به هم وابسته هستند و اگر مشكلی برای یكی از این بخش ها ایجاد شود، بخش های دیگر را نیز تحت تاثیر قرار می دهد.
وی اظهار كرد: مدیریت و مسوولیت هر كدام از این مولفه ها برعهده یك سازمان و نهاد است بنابراین اگر هماهنگی لازم میان این دستگاه ها نباشد، تعادل این مولفه ها برهم می خورد و بروز پدیده گرد و غبار یكی از پیامدهای این نبود هماهنگی است.
خسروشاهی ادامه داد: به عنوان مثال اگر بخش كشاورزی با بخش مدیریت منابع آب هماهنگ نباشد، در طولانی مدت مشكل بزرگ كم آبی به وجود خواهد آمد همانطور كه امروزه درگیر این پدیده هستیم كه موجب كاهش سطح آب های زیرزمینی شده است.
وی به روند توسعه بیابان در كشور اشاره كرد و گفت: گام اول در مقابله با این پدیده شناسایی عوامل بروز آن است كه در ایران تقریبا شناسایی شده اند، بنابراین راحت تر می شود در راستای مقابله با بیابان زایی حركت كرد.
خسروشاهی افزود: نقش انسان در تخریب و بازسازی بسیار موثر است؛ وقتی صحبت از عامل انسانی می شود، از بالاترین مقام مسوول تا اهالی بومی یك منطقه را دربرمی گیرد بنابراین همه در حوزه بیابان زایی به نوعی دخیل هستیم.
وی گفت: به عنوان مثال، فردی كه پوشش گیاهی و جنگلی را برای چرای دام نابود می كند، یا فردی كه زمین را برای كشاورزی، معدن كاری و ویلاسازی تسخیر می كند، در روند بیابان زایی مقصر است و حتی زن خانه داری كه در شستن ظروف آب را هدرمی دهد، بدون تقصیر نیست.
خسروشاهی ادامه داد: همچنین مسوولی كه بدون نگاه كارشناسانه به خیال خودش در راستای توسعه گام برمی دارد در واقع در راستای تخریب منابع عمل می كند؛ به طور كلی تجربه نشان می دهد كه برای فهمیدن علت توسعه بیابان لازم نیست به سراغ كتاب ها یا مقالات برویم.
وی گفت: در واقع در سیاست گذاری ها، تخصیص اعتبارات، هدایت و مشاركت مردم و مهمتر از همه در هماهنگی سازمان ها و نهادهای مسوول مدیریت درستی نداشته ایم.
خسروشاهی افزود: بنابراین برای اینكه بتوانیم در راستای مقابله با بیابان زایی و گرد و غبار گام برداریم، باید به موضوعاتی مانند فرهنگ سازی، هماهنگی بین سازمان ها و استفاده از فناوری های نوین توجه كنیم، این درحالی است كه در راستای فرهنگ سازی كم كار كرده ایم.
خسروشاهی تاكید كرد: آگاه بودن مردم در این زمینه بسیار مهم است اما مهمتر این است كه مسوولان شناخت پیدا كنند و به منابع طبیعی اهمیت دهند در این صورت است كه می توان امیدوار بود.
رییس بخش تحقیقات بیابان موسسه تحقیقات جنگل ها و مراتع گفت: بحرانی كه در منابع آبی داریم، به خودی خود در بخش هوا، پوشش گیاهی و انتشار كربن اثر می گذارد.
خسروشاهی مساله دیگر را اعتبارات و بودجه عنوان كرد و افزود: برنامه راهبردی 1404 را 11 سال پیش تهیه كردیم كه بر اساس آن باید در این سال حرف اول را در منطقه بزنیم اما كار زیادی انجام نشده است وقتی دلیل را بررسی كردیم متوجه شدیم كه به مسائل بودجه ای و اعتباری بر می گردد.
وی ادامه داد: با این وجود، اگر در همین وضعیت كمبود اعتبارات نیز بتوانیم میان دستگاه ها هماهنگی ایجاد كنیم، می توانیم تاحدودی موفق باشیم، همچنین باید به سمت استفاده از فناوری های روز دنیا پیش رویم؛ امروزه روش های مقابله با بیابان زایی همچنان سنتی است و باید برای تغییر آن مشاركت مردم را نیز جلب كرد.

+ نوشته شده در  پنجشنبه بیست و هشتم دی ۱۴۰۲ساعت 23:50  توسط محمد خسروشاهي  | 

تکرار تراژدی مرگ زیباترین اکوسیستم‌های طبیعی / بی‌تابی و مرگ تالاب‌ها

تالاب‌های کشور حال خوبی ندارند؛ نگاهی به عکس‌های منتشر شده در رسانه‌ها و فضای مجازی نشان می‌دهد این اکوسیستم‌های طبیعی یکی پس از دیگری در حال خشک شدن و نابودی هستند و اگر اقدام فوری برای نجات آن‌ها صورت نگیرد به‌زودی شاهد یک فاجعه زیست‌محیطی خواهیم بود.

مصاحبه با قدس آنلاین

رئیس بخش تحقیقات بیابان مؤسسه تحقیقات جنگل و مراتع کشور با بیان اینکه متأسفانه در طول دو دهه اخیر وضعیت تالاب‌ها به دلیل مدیریت نامناسب آب و بهره‌برداری‌های بی‌رویه به‌گونه‌ای شده که شاهد خشک شدن تالاب‌هایی همچون گاوخونی، جازموریان، شادگان، بختگان و حتی دریاچه ارومیه بوده‌ایم، می‌گوید: برای نمونه گاوخونی زمانی بیش از یک میلیارد مترمکعب آب به آن وارد می‌شد، این در حالی است که سال۱۳۹۲ شاهد خشکی کامل این تالاب بودیم و یا زاینده‌رود که جاذبه گردشگری اصفهان بود به‌طور کامل خشک شد، به‌طوری که آب به کشاورزان در شرق اصفهان هم نمی‌رسد.

محمد خسروشاهی در گفت‌وگو با قدس با تأکید بر اینکه بررسی‌ها درخصوص خشک شدن تالاب‌ها نشان می‌دهد عوامل اقلیمی و انسانی دو عامل تأثیرگذار برای خشکی این تالاب‌ها هستند، می‌افزاید: البته باید عنوان کرد در بیشتر تالاب‌ها ۷۰درصد این عوامل به عوامل انسانی مربوط می‌شود، اگرچه خشکسالی بی‌تأثیر نبوده و در این زمینه شاهد فشار به آب‌های زیرزمینی نیز بوده‌ایم، اما متأسفانه قسمت زیادی از این موضوع به مدیریت نادرست آب در بخش کشاورزی برمی‌گردد که در سال‌های اخیر به کانون‌های تشکیل گردوغبار تبدیل شده‌اند.

وی عنوان می‌کند: به‌طور کلی در بحث اصلی خشک شدن تالاب‌ها اگر چه اقلیم تغییراتی را به وجود آورده و برخی به خاطر فرار از مسئولیت می‌خواهند این موضوع را به گردن اقلیم بیندازند، اما این‌گونه نیست و بخش زیادی از این مسئله به مدیریت نادرست منابع آب برمی‌گردد.

تأثیر ۷۰ درصدی عامل انسانی در نابودی تالاب‌ها

این پژوهشگر با تأکید براینکه در تالاب گاوخونی، مهارلو، بختگان، جازموریان و دریاچه ارومیه از تمام جنبه‌ها بررسی‌هایی انجام شده و به این موضوع رسیده‌ایم که بیش از ۷۰درصد از خشک شدن این تالاب‌ها به مدیریت سرزمین و مدیریت نامناسب آب مربوط می‌شود، ادامه می‌دهد: براساس بررسی‌ها در تالاب گاوخونی یا تالاب بختگان اگر چه بارندگی تأثیراتی خیلی جزئی داشته و دما افزایش پیدا کرده، اما این کمبود باران موجب نمی‌شود تالاب خشک شود و یا حقابه آن‌ها تأمین نشود.

وی می‌افزاید: ادامه مطلب

+ نوشته شده در  یکشنبه هفتم آبان ۱۴۰۲ساعت 20:27  توسط محمد خسروشاهي  | 

پایش روند خشکيدگي تالابها و نقش آنها در توليد گرد و غبار

وضعيت موجود تالاب هاي ايران نشان مي­دهد که بسياري از آن ها بر اثر مديريت نادرست آب و تغيير و تبديل کاربري اراضي، و یا تغییرات اقلیمی و خشکسالي، دچار تغييرات شگرفي در وضعيت هيدرولوژيكي خود شده ­اند. اين تغييرات غيرمعمول سبب شده که برخي از تالابها که بسترشان خشکيده يا در حال خشکيدن است به کانون توليد گرد و غبار تبديل شوند. در تحقیق حاضر ﺭﻭﻧﺪ ﺗﻐﻴﻴﺮﺍﺕ فيزيكي سطح تالاب­هاي گاوخونی، جازموریان، شادگان، مهارلو، بختگان و دریاچه ارومیه ﺩﺭ ﻳﻚ ﺩﻭﺭﺓ ﺯﻣﺎﻧﻲ مشخص با بهره گيري از تکنيک دورسنجي و سامانه اطلاعات جغرافيايي تعیین شد. همچنین عوامل مهم تاثيرگذار بر خشکيدگي تالابهای مورد مطالعه، فرايند تغييرات به وقوع پيوسته در سطح تالابها و کاربري هاي اطراف آن و همچنین تاثير این تغییرات بر توليد ريزگردهاي داخلي مورد بررسي قرار گرفت. نتایج حاصل نشان داد تغییرات فیزیکی و روند خشکیدگی در تالاب گاوخونی بعد از سال آبی 73-1372 که بیشترین سطح مرطوب را (421.2 کیلومتر مربع) داشته است، رو به کاهش گذاشته و به مرور و هر سال نسبت به سال قبل، سطح بیشتری از تالاب خشک شده است بطوریکه در سال 93-1392 سطح آبدار تالاب به کمتر 50 کیلومتر مربع رسیده است و از سال مذکور تا سال 98-1397 سطح تالاب کلا خشک بوده است. همچنین مهم ترين عوامل تأثيرگذار بر تغييرات سطوح خشک تالاب گاوخوني بر اساس بهترين مدل برازش يافته شبکه عصبي مصنوعي نشان داد که بهره برداري نادرست از منابع آبهاي سطحی در بالادست حوضه با تاثیرگذاری 56.7 درصد، بیشترین نقش را در خشکيدگي تالاب داشته است.

در تالاب جازموریان نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد 4 دسته عوامل اصلی در تغییرات سطح تالاب موثر بوده ­اند. این عوامل به ترتیب شامل تغییرات جریانات سطحی خصوصا جریانات ورودی به تالاب از ناحیه غرب حوضه (هلیل رود)، تغییرات اقلیمی ( بارش)، عوامل انسانی ( سدهای احداثی) و خشکسالی های رخ داده در شرق حوضه بوده است. همچنین نتایج نشان داد که با وقوع خشکسالی‌ها وافزایش مصارف و کاهش دبی ورودی به تالاب، سطح مرطوب تالاب طی دوره مورد مطالعه کاهش یافته و این کاهش سطح مرطوب سبب افزایش غلظت گردوغبار شده است.همچنین بررسی مدل‌های گردوغباری در منطقه و تحلیل آماری روز و پدیده گردو غبار ایستگاه‌های هواشناسی اطراف تالاب و همچنین بررسی‌های ازمایشگاهی سرعت آستانه فرسایش نمونه‌های محدوه اطراف تالاب و شاخص DSI، نشان داد که سطح تالاب مستعد وقوع غلظت‌های بالای گردوغبار نسبت به سایر نقاط حوضه می‌باشد

بررسی روند تغییرات پوشش طبقات اراضی تالاب شادگان نیز نشان داد که در برخی سالها به دلیل رخداد خشکسالی شدید در حوزه‌آب‌خیز، تالاب کاملا خشک شده است. با توسعه سطح زیرکشت از طریق توسعه شبکه ­های آبیاری بزرگ بر روی رودخانه جراحی که تامین کننده 90 درصد آب ورودی به تالاب است، تغییرات سطح خشکیده تالاب دارای روند افزایشی بوده بطوریکه بیشترین سطح خشکیده در شمال شرق تالاب شادگان واقع شده است. با توجه به وقوع خشکسالی‌های پی‌درپی در حوزه ‌آبخیز تالاب و کاهش شدید منابع آب شیرین ورودی، بیش از 90 درصد مساحت تالاب پتانسیل تبدیل شدن به کانون گردوغبار را دارد که با توجه به مسیر جهت جریانات جوی بویژه در فصل سرد می‌تواند به منبع گردوغبار شدیدی برای کلان شهر اهواز تبدیل شود.

در دریاچه ارومیه روند نزولی افت سطح آب پس از سال ۱۳۷۴ شروع گردیده و در طی بیست سال، تراز دریاچه بیش از ۸ متر افت کرده است. به‌طور متوسط دریاچه در بیست سال اخیر سالیانه با افت ۴۰ سانتیمتری مواجه بوده است و بیش از 30 میلیارد مترمكعب از حجم آب آن در اثر تبخیر و عدم ورود منابع آب کافی به آن کاهش یافته است. بررسی عناصر اقلیمی نیز حاکی از تغيير در پارامترهاي اقليمي به‌ويژه افزايش دما و كاهش بارش در سطح حوضه است. این افزایش 1 تا 0.5 درجه سانتی‌گرادی در حداقل دمای ایستگاه‌های محدوده حوضه دریاچه ارومیه به ازای یک دهه می‌باشد. روند تغییر تعداد روز های همراه با گرد و غبار تنها در ایستگاه ارومیه معنی‌دار بوده است. تغییرات ایستگاه ارومیه در سطح 5% بر اساس شیب روند sen از بین ایستگاه‌های مورد مطالعه، دارای روند کاهشی بوده است. در بقیه ایستگاه‌های موردمطالعه تا زمان مطالعه (1395) هیچ روند مشخصی در این پارامتر رخ نداده است. بنا براین تغییرات مکانی گرد و غبار از جنبه تعداد روزهای همراه با گردو غبار گسترده نبوده است و مساله ای که باعث نگرانی شده است افزایش تعداد روزهای همراه با گرد و غبار نبوده بلکه افزایش غلظت این پدیده است. براساس بررسی تصاویر کاربری مودیس، مساحت کلی اراضی کشاورزی که به‌صورت سالانه و با تناوب‌های فصلی در حوضه مورداستفاده قرار می گیرد معادل 586000 هکتار می‌باشد.

در تالاب مهارلو نتایج حاصل از بررسی تصاویر ماهواره ای نشان داد که ضمن وجود نوعی نوسان در مقادیر سطح مرطوب دریاچه، در دراز مدت روند کلی کاهشی در مساحت دریاچه وجود دارد. نتاﻳﺞ آزﻣﻮن ﺿﺮﻳﺐ ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﻲ ﭘﻴﺮﺳﻮن نشان دهنده وجود همبستگی آماری معنی دار بین سطح آب دریاچه و سطح آب چاههای واقع در شرق دریاچه بود. همچنین بررسی تأثیر تغییرات اقلیمی و تغییرات کاربری اراضی بر بیلان آب دریاچه مهارلو نشان داد که در همه سال های مورد مطالعه، بیلان آب دریاچه منفی بوده و با توجه به تغییرات اقلیمی، میزان آب ورودی به دریاچه در سال های آتی اگر بارش کمتر و دما بیشتر شود کاهش خواهد یافت. عامل دبی ورودی تاثیرگذارترین متغیر بر سطح خشکیده دریاچه بود و پس از آن عاملهای بارش و تبخیر قرار داشتند. همچنین بین میزان سطح خشکیده تالاب مهارلو و تعداد روزهای گرد و غبار در سال رابطه آماری معناداری در سطح 0.01 برقرار است.

تالاب بختگان: يكي از دلايل اصلي خشكيدگی بختگان، احداث سه سد در بالادست اين تالاب روي رودخانه «كر» است. در دهه نود خشن ترین تغییرات در محدوده مرطوب تالاب رخ داده است. ورود سازه های آبی(سدهای) بالادست به چرخه بهره برداری، تاثیر خشکسالی و کم بارشی منطقه، خشکیدگی تالاب در دهه اخیر را تشدید کرده است. دو سد ملاصدرا و سیوند طی سالهای 1386 به بهره برداری رسیدند. بر اساس بررسی های انجام شده نیاز آبی جهت احیاء تالاب بختگان 250 میلیون متر مکعب است؛ که حتی حقابه 60 میلیون متر مکعبی در نظر گرفته شده در مطالعات سدها نیز طی سالیان اخیر تامین نشده است. بنابراین تنها با نگاه به تصمیمات گذشته و بازمهندسی طرح های آبی(سدها) و همچنین نحوه و میزان برداشت آب زیرزمینی حاشیه تالاب، و تلاش برای کاهش اثرات هیدرولوژیکی آن ها بر تالاب، تا حدود زیادی می توان بحران پیش آمده برای این محیط آبی را مدیریت کرد. چرا که بارش کم و خشکسالی امری طبیعی و نوعی سازگاری طبیعی نیز طی سالیان گذشته سابقه داشته است، و این عوامل انسانی، از جمله کاهش حقابه تالاب و به صفر رساندن آن است که باید جبران شود.

+ نوشته شده در  شنبه پانزدهم مهر ۱۴۰۲ساعت 13:7  توسط محمد خسروشاهي  | 

۸۸ درصد سرزمین ایران تحت تأثیر پدیده بیابان زایی است

مصاحبه با رادیو گفت و گو

پدیده بیابان زایی از منظر كنوانسیون مقابله با بیابانزایی سازمان ملل متحد به معنای تخریب سرزمین در اثر تغییر اقلیم و عوامل انسانی در مناطق خشک و نیمه خشک و خشک نیمه مرطوب است.

خسروشاهی وضعیت بیابان زایی در ایران را به شدت نامناسب ارزیابی كرد و گفت: این پدیده به اشكال گوناگون در نقاط مختلف كشور دیده می شود و سرانجام آن هم نابودی پوشش گیاهی و جانوری و تخریب منابع آب و خاك و برهم خوردن تعادل اكوسیستم هاست.

رئیس بخش تحقیقات بیابان موسسه تحقیقات جنگل ها و مراتع كشور به تبعات فاجعه آمیز بیابان زایی در كشور اشاره و بیان كرد: بیابان زایی با تغییرات منفی زیست محیطی كه به دنبال دارد می تواند امنیت سلامت، امنیت معیشت، امنیت اجتماعی و امنیت ملی و حتی بین المللی را به خطر بیندازد.

رئیس بخش تحقیقات بیابان موسسه تحقیقات جنگل ها و مراتع كشور به تبعات فاجعه آمیز بیابان زایی در كشور اشاره و بیان كرد: بیابان زایی با تغییرات منفی زیست محیطی كه به دنبال دارد می تواند امنیت سلامت، امنیت معیشت، امنیت اجتماعی و امنیت ملی و حتی بین المللی را به خطر بیندازد.

وی با بیان اینكه سالانه ۱۲ میلیون هكتار از اراضی كره زمین و به عبارتی در دقیقه ۲۳ هكتار زمین از بین می رود افزود: در حال حاضر حدود ۵۲ درصد از زمین های مورد استفاده كشاورزی در دنیا تحت تأثیر تخریب خاك قرار دارند.

خسروشاهی گفت: ۸۸ درصد از گستره كشور ما نیز تحت تأثیر پدیده بیابان زایی قرار گرفته كه تقریباً ۱۴۳ میلیون هكتار را در برمی گیرد و با شدت های مختلف در نقاط كشور دیده می شود.

این مقام مسئول ضمن اعلام هشدار درمورد خارج شدن زمین های كشاورزی از حیز انتفاع افزود: اكثر چاه های حفر شده در دامنه جنوبی البرز خشك شدند و لذا به هر نحوی كه شده باید فشار از سرزمین برداشته شود.

وی در ادامه اظهار كرد: اینكه الان شهر اصفهان در خطر فرونشست قرار دارد و پل خواجو ترك برداشته، ناشی از پمپاژهای بی رویه ای است كه طی سالها صورت گرفته است.

رئیس بخش تحقیقات بیابان موسسه تحقیقات جنگل ها و مراتع كشور با تأكید بر اینكه مقابله با بیابان زایی و ماسه های روان و گرد و غبار به تنهایی از عهده سازمان منابع طبیعی ساخته نیست، گفت: عملكرد جزیره ای و ناهماهنگی هایی كه بین وزارتخانه ها و دولت های مختلف وجود دارد باید برطرف شود.

خسروشاهی بحث عدم هماهنگی بین دستگاه ها و حتی موسسات تحقیقاتی و عدم اجرای تصمیمات و قوانین را به عنوان مهم ترین چالش پیش روی این پدیده عنوان كرد.

+ نوشته شده در  چهارشنبه دوازدهم مهر ۱۴۰۲ساعت 19:24  توسط محمد خسروشاهي  | 

گرد و غبار چگونه به یک معضل ملی تبدیل شد؟

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، با وجود این که غبارآلود شدن هوا پدیده جدیدی نیست و از دیرباز بشر با این معضل زیست محیطی مواجه بوده است، اما در دو دهه گذشته شاهد تشدید بروز پدیده ریزگردها در سطح کشور بخصوص در استان های غربی و جنوب شرقی ایران و البته هجوم ریزگردها به بسیاری از شهرها و استان های مرکزی ایران بوده ایم.

در این میان با وجود این که در سال های اخیر وعده های زیادی برای مقابله با ریزگردها ارائه شده است، اما هنوز هم شاهد بروز این پدیده در استان های گوناگون هستیم و به نظر می رسد مسئولان کشور هنوز هم نتوانسته اند در مقابله با ریزگردها موفق باشند، چراکه به گفته کارشناسان محیط زیست، به نظر می رسد یک اجماع ملی و برنامه ریزی جامع برای مقابله با منشاءهای داخلی و خارجی بروز ریزگردها در کشورمان وجود نداشته است.

این نکته ای است که دکتر محمد خسروشاهی، رئیس بخش تحقیقات بیابان در موسسه تحقیقات جنگل ها و مراتع کشور در گفت و گو با رکنا روی آن دست گذاشت و اظهار داشت: پدیده ریزگردها از گذشته های دور در کشورمان وجود داشته است، اما در دو دهه گذشته شاهد تشدید گرد و غبار و افزایش وسعت مناطق درگیر با پدیده ریزگردها در کشورمان بوده ایم.

مسئول طرح کلان پایش منابع تولید گرد و غبار و راهکارهای مقابله با آن ادامه داد: تا چند دهه پیش، ماسه های روان موجود در بیابان های کشور، مهمترین منابع ایجادکننده ریزگردها بودند، اما در یک تا دو دهه اخیر خشک شدن تالاب ها، تغییر کاربری و کاهش پوشش گیاهی اراضی و رشد بیابان زایی نقش مهمی در افزایش پدیده ریزگردها در کشورمان داشته و در این میان تغییرات اقلیمی نیز به تشدید ریزگردها در مناطق مختلف کشورمان دامن زده است.

وی با بیان این که حدود 20 سال است که پدیده ریزگردها به یک معضل زیست محیطی ملی تبدیل شده، عنوان کرد: از اوایل دهه 80، رسیدن گرد و غبار از استان های مرزی به استان های مرکزی کشور باعث شد که توجه مسئولان وقت به عوامل مختلف بروز پدیده ریزگردها در کشورمان جلب شود، به نحوی که در سال 84، گرد و غبار 20 استان کشور و حدود 52 میلیون نفر از جمعیت ایران را تحت تاثیر قرار داد و از آن زمان قرار شد بررسی های عمیق تری درباره علل بروز پدیده ریزگردها در کشورمان انجام شود.

خسروشاهی با اشاره به نقش مهم ریزگردهای خارجی در بروز پدیده گرد و غبار در کشورمان گفت: بخش زیادی از گرد و غباری که استان های مرزی غرب کشور را تشکیل می دهد، مربوط به گرد و غباری است که از کشورهایی نظیر عراق، سوریه و عربستان وارد کشور ما می شود. در این میان البته نباید از ورود گرد و غبار از طریق ترکمنستان و ازبکستان به دلیل خشک شدن دریاچه آرال به استان های شمال شرقی کشورمان غفلت کرد.

رئیس بخش تحقیقات بیابان در موسسه تحقیقات جنگل ها و مراتع کشور ادامه داد: ریزگردهای خارجی از قبل هم در کشورمان وجود داشته است، اما قطعا سدسازی های سال های اخیر ترکیه بر سرشاخه های دجله و فرات، نقش مهمی در خشک شدن بخش های زیادی از این رودخانه ها و دشت های پایین دست آنها و در نتیجه تشدید پدیده ریزگردها داشته است.

خشک شدن تالاب های ایران ریزگردها را افزایش داده است

این کارشناس منابع آب و خاک با اشاره به منشاءهای داخلی بروز پدیده ریزگردها عنوان کرد: متاسفانه در سال های اخیر بسیاری از تالاب های کشورمان به دلیل سوء مدیریت منابع آبی خشک شده است و همچنین بخش زیادی از سیلاب‌دشت‌های کشور که قبلا دارای پوشش گیاهی وسیعی بودند، به دلیل همین سوء مدیریت ها از پوشش گیاهی خالی شده و به منشاء بروز پدیده ریزگردها تبدیل شده اند.

مسئول طرح کلان پایش منابع تولید گرد و غبار با تاکید بر این که عامل اصلی ایجاد منشاءهای گرد و غبار در داخل و خارج کشور سوء مدیریت منابع آبی است، اظهار داشت: متاسفانه سدسازی های ترکیه و سوء مدیریت منابع آبی در داخل کشورمان باعث شده است که بسیاری از تالاب های ایران و عراق خشک شوند و هم اکنون این تالاب ها به عامل اصلی بروز پدیده ریزگردها در کشورمان تبدیل شده است.

وی در ادامه تاکید کرد: متاسفانه برخی متولیان دستگاه های اجرایی نقش سوء مدیریت منابع آبی در بروز پدیده ریزگردها را نادیده می گیرند و افزایش میزان گرد و غبار در سال های اخیر را به گردن تغییر اقلیم می اندازند. این در حالی است که بسیاری از تالاب های داخلی کشور از جمله گاوخونی، به دلیل سوء مدیریت منابع آبی و گسترش بی ضابطه کشاورزی در بالادست خشک شده و به منابع تولیدکننده ریزگرد تبدیل شده اند.

نقش مهمتر سوء مدیریت آب نسبت به تغییرات اقلیمی در بروز ریزگردها

متن کامل گفتگو

+ نوشته شده در  دوشنبه نهم اسفند ۱۴۰۰ساعت 14:15  توسط محمد خسروشاهي  | 

گفتگوی چالشی: فرونشست زمین (بخش دوم راهکارها)

در شماره قبل نشریه طبیعت ایران به علل، عوامل و خطرات ناشی از فرونشست زمین پرداخته شد و در این شماره به راهکارها و چگونگی برون رفت از این چالش بزرگ میپردازیم. مهمانان این گفتگو آقایان دکتر محمدجواد بلورچی، کارشناس بازنشسته محترم سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور، دکتر رضا شهبازی، مدیر کل محترم دفتر بررسی مخاطرات زمین شناختی، زیست محیطی و مهندسی سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور، دکتر حمید رحمانی، رئیس محترم گروه آبهای زیرزمینی وزارت نیرو و آقای دکتر محمد خسروشاهی، رئیس محترم بخش تحقیقات بیابان مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشورهستند.

 سوال اول طبیعت ایران: در شماره قبل به طور مفصل به بحث و بررسی خطرات فرونشست و علل آن پرداختیم و درنهایت به این نتیجه رسیدیم که چرخه طبیعی هیدرولوژیک کشور به هم خورده است. این چرخه هیدرولوژیک به لحاظ اجرایی به دو وزارتخانه نیرو و جهاد کشاورزی مرتبط است. چه تشکیلاتی مدیریت چرخه آب در کشور را به عهده دارند که باید پاسخگو باشند؟ همه ما بر این باوریم که اهمیت پدیده برگشت ناپذیر فرونشست زمین از سایر چالشهای موجود در کشور بیشتر است. خسارتهای ناشی از سیلاب طی چند سال جبران میشود، شهرها پس از وقوع زمین لرزه دوباره روی پای خود میایستند. درحالیکه خطر ناشی از پدیده برگشت ناپذیر فرونشست زمین بسیار جدی است. این جمع یک جمع تخصصی و کارشناسی است، امید است با ارائه راهکارهای مؤثر مطرح شده در این بحث به مسئولین، رسانه ها و نمایندگان مجلس بتوان در برنامه های توسعه، با این ابرچالش که تمدن کشور را تهدید میکند، به درستی برخورد و چاره جویی شود.

متن کامل گفتگوی چالشی

 

+ نوشته شده در  دوشنبه سی ام فروردین ۱۴۰۰ساعت 21:25  توسط محمد خسروشاهي  | 

گفتگوی چالشی فرونشست زمین (بخش اول: علل و عوامل)

فرونشست زمین ازجمله چالشهایی است که بسیاری از زیست بومهای کشور را تهدید میکند و کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در این قسمت ابعاد مختلف فرونشست زمین شامل علل و عوامل شکل گیری، اهمیت فرونشست زمین، مناطق بحرانی، تأثیر فرونشست زمین بر محیطزیست و منابع طبیعی، آمار و اطلاعات و پایش آن مورد بحث و بررسی قرار میگیرد و در شماره آیند‌‌ه نشریه راهکارهای پیشنهادی برای برون رفت از این چالش بزرگ ملی ارائه خواهد شد. در این گفتگو آقایان دکتر محمدجواد بلورچی، کارشناس محترم بازنشسته سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور، دکتر رضا شهبازی، مدیرکل محترم دفتر بررسی مخاطرات زمین شناختی، زیستمحیطی و مهندسی سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور، دکتر حمید رحمانی، رئیس محترم گروه آبهای زیرزمینی وزارت نیرو و دکتر محمد خسروشاهی، رئیس محترم بخش تحقیقات بیابان مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور حضور دارند. گفتگوی این شماره را با طرح این سؤال آغاز میکنیم، خطر فرونشست زمین را چگونه ارزیابی میکنید، آیا خطر فرونشست زمین در ایران از خطر سیل و زمینلرزه کمتر است؟ چرا این موضوع کمتر مورد توجه قرار گرفته است؟

متن کامل گفتگوی چالشی فرونشست زمین

+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و نهم فروردین ۱۴۰۰ساعت 22:12  توسط محمد خسروشاهي  | 

گفتگوی چالشی- خسارت ناشی از سیل پیامد کوتاهی در حفاظت از منابع طبیعی

گفتگوی چالشی این شماره از نشریه طبیعت ایران به نقش پوشش گیاهی و مدیریت منابع طبیعی و ارتباط آن با وقوع سیلهای اخیر در کشور اختصاص دارد. این گفتگوی مفصل با حضور آقایان دکتر عادل جلیلی، رئیس مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، دکتر محمد خسروشاهی رئیس بخش تحقیقات بیابان مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور و دکتر خسرو شهبازی معاون وقت امور مراتع، آبخیزداری و بیابان سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور برگزار شد. با توجه به موقعیت ایران در کمربند خشک دنیا و سابقه وقوع سیلهای بزرگ در کشور، شایسته است علل وقوع سیل، نقش حفاظتی منابع طبیعی، مدیریت صحیح منابع طبیعی و برنامه های آبخوا نداری جهت کاهش خسارتهای ناشی از سیلا بها مورد بررسی قرار گیرند. برآیند همه نظرات حول محور تخریب منابع طبیعی بود. درواقع پوشش گیاهی به عنوان سدی در برابر سیل، میتواند از وقوع آن جلوگیری کند یا از شدت آثار تخریبی آن بکاهد. امید است با برنامه ریزی صحیح و حفاظت بیشتر از منابع طبیعی، ا زاین پس شاهد پیشگیری از وقوع و کنترل بلایایی از این دست باشیم. مشروح این گفتگو را در آدرس زیر بخوانید

متن کامل گفتگوی چالشی

 

+ نوشته شده در  شنبه شانزدهم اسفند ۱۳۹۹ساعت 20:47  توسط محمد خسروشاهي  | 

بیچاره کهور

    Related image
یکی از بدترین دردها در جامعه علمی کشور این است که برخی از افراد خود را در تمام زمینه ها صاحب نظر می دانند و در هر موضوعی که تخصص آنها ربطی به موضوع ندارند اظهار نظر می کنند و اسفبارتر اینکه نظراتشان گاهی در رد یا تایید موضوع می باشد. بگذریم؛ این روزها بحث جنگلکاری با گونه کهور در کانونهای ریزگرد خوزستان خیلی داغ شده است از تشکلات زیست محیطی تا برخی از سیاسیون و کارشناسان سایر رده ها هریک به نوعی اظهار نظر می کنند. نمی دانم چند نفر از این عزیزان دلسوز در این حوزه تخصص دارند. فقط می دانم گاهی آنچنان داغ می شوند و با حرارت و تاسف از مهاجرت مردم اهواز به سایر نقاط کشور فریاد می کنند ولی وقتی هم کاری انجام می شود بدون تحقیق و بررسی موضوع، تحت تاثیر هیجانات دنیای مجازی آنرا نقد یا رد میکند کاش نقد بشود و آنهم نقد علمی . چون این نقد درست سبب تنویر افکار عمومی می شود . بنده با سابقه چهل ساله ای که در بخش اجرا ، آموزش و تحقیق دارم هیچگاه جرئت نکرده ام در مورد موضوعی که با حوزه تخصصی ام مرتبط نیست نظری قطعی بدهم بلکه ترجیح می دهم متخصصین امر نظر قطعی را بدهند. آنچه را که من از مناطق جنگلکاری خوزستان دیده ام جنگلهای کهوری است که در تپه های ماسه های روان کار شده است تپه های ماسه ای که قبل از آن هیچ نوع پوششی وجود نداشته است و برای جلوگیری از حرکت و جابجایی ماسه روان این گونه بکار گرفته است و الحق نتایج چشمگیری نیز داشته است. در کانونهای فعلی از جمله جنوبشرق اهواز هم در عرصه های رسی-نمکی و شدیدا فرسایش زا در این سطوح مشخص که وسیله کارگروههای مختلف مطالعه شده ، کارگروه پوشش گیاهی و جنگلکاری که عمر درازی از سابقه خدمت خود را در این حوزه کار کرده اند و قلم و قدم زده اند پیشنهاد کاشت کهور و گز و گونه های مشابه داده اند. اکنون پیشنهاد موکد من این است کسانیکه مدعی هستند و گونه های بهتر و مناسبتر را می شناسند سطحی از این کانونها در اختیار شان قرار گیرد و کار کنند تا نتایج کارشان را ببیند و به دیگران نشان دهند. ولی آنچه را که من طی این چند روز از لابلای اظهار نظرات و نوشته ها در فضای مجازی دیده ام  جز تاسف چیزی نصیبم نشده است. از جمله در سایت خانه ملت که این خبرگزاری از لابلای مصاحبه هایی که انجام داده مسایلی را مطرح کرده است که در انبان هیچ درویشی پیدا نمی شود تا آنجا که کهور آمریکایی را همان کنوکارپوس معرفی کرده و مضراتی را آورده است که باید ببینید و بخوانید من منکر برخی از مضرات و معایب کهور نیستم البته آن را هم از طریق بررسی مقالات خارجی و داخلی خوانده ام همانطور که منافع و پتانسیل های زیاد این گونه را باز هم از طریق بررسی مقالات خوانده ام. آنجه را که در عرصه های کاشت این گونه برای مقابله با فرسایش بادی دیده ام  مناطقی بوده که تا قبل کاشت این گونه جز تپه های ماسه روان چیز دیگری وجود نداشته است. در زیر قسمتی از گزارش خانه ملت  را بخوانید.   

خانه ملت گزارش می دهد:

کهور آمریکایی یا پاکستانی چیست؟

کهور آمریکایی(کنوکارپوس) از جمله گیاهان غیر مثمری است که به صورت مستمر از خود غبار تولید می‌کند و ورود گرده‌های آن‌ها به ریه سبب ایجاد حساسیت، بیماری‌های تنگی و عروقی و حتی سرطان ریه می‌شود. درختان کهور آمریکایی فاقد رطوبت بوده و با خشک نگه‌داشتن هوای اطراف خود مانع تشکیل ابرهای باران‌زا می‌شوند و با خاصیت پوست‌ریزی برگ‌هایشان در زمان گرده‌افشانی گرده‌هایشان را وارد هوا می‌کنند.این درختان با سفت کردن خاک و کم کردن پوشش گیاهی سبب می‌شوند آب‌های سطحی به زمین فرو نرود و در نتیجه سیلاب‌های ویرانگر ایجاد شود. با کم شدن گیاهان و بوته‌های اطراف، خاک حاصلخیز شسته شده و گیاهان خودرو رشد نمی‌کنند. کهور آمریکایی دارای سمی است که منجر به فلج اعصاب فک و صورت و لرزش فک و در نهایت مرگ دام می شود و مسمومیت دام های اهلی از نیام های باران خورده این گونه نیز گزارش شده است.این گونه گیاهی زمین را غیرقابل استفاده می کند و به خاطر این موضوع در فهرست گونه های مهاجم اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت قرار دارد. از طرف دیگر بر اساس برخی گزارش ها علت 45 درصد آلرژی بیماران در امارات متحده عربی وجود گیاه کهور است. در ادامه گزارش خانه ملت آمده است

 چرا کارشناسان با کاشت کهور پاکستانی مخالف هستند؟  

دلیل این مخالفت‌ها به این مهم برمی‌گردد که شاید این درختان با مختصات جغرافیایی و اقلیمی استان خوزستان هماهنگ باشند، اما تهدیدکننده سلامت انسان‌ها و سایر موجوددات زنده اعم از حیوانات و گیاهان هستند، چرا که بر اساس نظر کارشناسان امر درخت مسکیت(کهور آمریکایی) سایر درختان و گیاهان بومی را نابود می‌کند و در صورتی که خارهایش با بدن انسان برخورد کند منجر به قطع عضو می‌شود، همچنین گرده‌های آن حساسیت ایجاد می‌کند و چنانچه غلاف میوه‌اش توسط دام‌ها خورده شود موجب ریختن دندان‌ها، لاغری و در نهایت تلف شدنشان خواهد شد. ریشه این درختان موجب شور شدن آب چاه‌ها می‌شود و به دلیل تاثیر منفی که بر آب‌های زیرزمینی دارد باعث انسداد راه آب باران و تغییر مسیر آنها می‌شود و این در حالی است که، دولت به منظور مقابله با ریزگردها تعداد زیادی از آنها را در استان خوزستان کاشته است فرجام سخن: اکنون باید گفت به رغم مضراتی که برای این گونه و مخصوصا در مناطق مورد نظر عنوان می شود برای جلوگیری از مضرات بسیار زیادتر طوفانهای گرد و غبار، چنین گونه های شاید کارساز باشند اتفاقا برای هدف مقابله با ریزگردها در عرصه هایی که هیچگونه پوشش گیاهی وجود ندارد و استقرار گیاه نیز یا امکان پذیر نیست و یا بسختی و ریسک بالا امکان پذیر است ، کاشت چنین گونه های مهاجمی کارساز است البته اگر به پایداری برسند. بالاخره پزشکی که پای سیاه شده مریض دیابتی را می بیند برای اینکه مرض قند به مرگ مریض نیانجامد، اجازه قطع پا را می دهد. باید گفت این موضوع بحث نظری نیست بلکه کاری عملیاتی است.

+ نوشته شده در  جمعه یازدهم اسفند ۱۳۹۶ساعت 15:7  توسط محمد خسروشاهي  | 

آیا منشأ عمده ریزگردها، کانون‌های داخلی است؟

+ نوشته شده در  سه شنبه هشتم اسفند ۱۳۹۶ساعت 13:17  توسط محمد خسروشاهي  | 

مطالب قدیمی‌تر